معلم پای تخته داد می زد
صورتش از خشم گلگون بود ...
و دستانش به زیر پوششی از گرد ...
پنهان بود ....
........ ولی آخر کلاسی ها
لواشک بین خود تقسیم می کردند ....
ادامه مطلب...
آدمی درآغوش خدا غمی نداشت
پیش خدا حسرت هیچ بیش و کمی نداشت
دل از خدا برید و در زمین نشست
صدبار عاشق شد
و دلش شکست.
به هر طرف نگاه کرد
راهش بسته بود
یادش آمد یک روز
دل خدا را شکسته بود...
شب است
شبی آرام و باران خورده و تاریک
کنار شھر بی غم ، خفته غمگین ، کلبه ای مھجور
بقیه در ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
نگاه ها هراسان به ابراهیم و آتش بود. در این میان گنجشکی به آتش نزدیک می شد و بر می گشت.
از او پرسیدند: ای پرنده چه کار می کنی؟
پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی است و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم.
گفتند: ولی حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می توانی بیاوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد.
گفت: من شاید نتوانم آتش را خاموش کنم اما این آب را می آورم تا آن هنگام که خداوند از من پرسید وقتی که بنده ام را بدون گناه در آتش انداختند تو چه کردی؟
پاسخ دهم: هر آن چه را که از توانم بر می آمد ...
و خوشا به حال گنجشکان سرفراز
چه غریب ماندی ای دل! نه غمی ، نه غمگساری
نه به انتظار یاری ، نه ز یار انتظار...
بقیه در ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز ؟
بقیه در ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
دلم برای بالا رفتن از درخت آلبالو تنگ شده.
دلم می خواهد بخوابم و وقتی بیدار شوم ببینم تمام روزهایی که گذشت خواب بوده ام...
بقیه در ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
چه میشد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
تمام روز و شب زلف خدا را شانه میکردم
نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم
اگر میشد همه محراب را میخانه میکردم
یک نفر در همین نزدیکی ها
چیزی
به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است ...
خیالت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببند
یکنفر برای همه نگرانی هایت بیدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیا
تنها تو را باور دارد ...
باد
به نوازش گیسوان من بیا
و فریاد مرا با خود ببر
بی وفا یان را به تو سپرده ام
آنان که در دل خود سنگ رو یانده بودند
و تنهایی را به من آموختند
و آنان که خود از سنگ بودند
و آتش را در دل من بر افروختند...
بقیه در ادامه...
ادامه مطلب...
دوستي مي گفت شعر كوچه ات
همچنان روشنگر دلهاي ماست
گفتمش: از كوچه ديگر دم مزن
زانكه شعر و عشق از كوچه جداست
نيك بنگر هر طرف در هر گذر
نام خون آلوده اي بر كوچه هاست
آمد و در عمق دلها جاگرفت
نور خود از عالم بالا گرفت
در شبی تاریک،ماه عرشیان
برزمین آمد دل از دنیا گرفت
ماه آهسته به زیر ابر شد
او،ز شرم روی او،رو را گرفت
بر فراز کهکشان معرفت
با دو خورشید درخشان پا گرفت
ساغر عشق از دل مینا کشید
از کف ساقی حق،صهبا گرفت
شد زبان عاجز ز وصفش بیگمان
چون به گلزار وفا ماوا گرفت
آب را بر آب داد و تشنه رفت
آبرو را از رخ دریا گرفت
غم چرا باید ز روز واپسین
مهر او از جان همه غمها گرفت
نیست تنها قلب محزون جای او
آمد و در عمق دلها جاگرفت
احمد قنبری نیا(محزون کرمانی)
برای دیدن عکسهای بیشتر به ادامه بروید...
ادامه مطلب...
معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا …
دخترک خودش را جمع و جور کرد، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد، به چشمهای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد: چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ ها؟
فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه ی بی انضباطش باهاش صحبت کنم
دخترک چانه لرزانش را جمع کرد… بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :
خانوم… مادرم مریضه… اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن… اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد… اونوقت میشه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح گریه نکنه… اونوقت…
اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم…
اونوقت قول می دم مشقامو بنویسم…
معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشین …
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد…
داستان مردم شهر من ، داستان پسرک فال فروشی است که کف خیابان برای یک لقمه نان میگرید!
چهره زیبای دستان خسته یک پدر برای عیدی دخترش !
پینه های دست مادریست برای یک جرعه نفس...
شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود.
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند !
استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟
شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!
استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟
شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد
استاد گفت : اگر مرغی را، پرورش دهی ، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟
شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم!
استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟
شاگردگفت: خوب راستش نه...!نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم
استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟
شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود
استاد گفت:
پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!
همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست و استخوانت گردی.
تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی
تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری
خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد!
او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد،
نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را...
يادم ز و فاي اشجع ناس آيد
از چشم ترم سوده الماس آيد
آيد به جهان اگر حسين دگري
هيهات برادري چو عباس آيد
بقیه در ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
نشريه آمريکايي فوربس فهرست ده شهر زيباي جهان را منتشرکرد. شهر لندن در فهرست زيباترين شهرهاي جهان مکان نخست را به خود اختصاص داده است .به گفته کارشناسان هيچ شهري از نظر فضاي جهان وطني با پايتخت انگلستان قابل مقايسه نيست. در زیر نماهایی بسیار زیبا و دیدنی از چندین شهر زیبا در دنیا را با هم می بینیم:
نشريه فوربس به نقل از کارشناسان با اشاره به اين که يک سوم ساکنان لندن در خارج از اين شهر متولد شده اند مي افزايد، ساکنان لندن سبک فرهنگي، مد و غذاهاي ويژه و خاص خود را دارند که اين مشخصه اصلي زيباترين شهر دنياست.
دراين فهرست شهر پاريس ، پايتخت فرانسه به علت حال و هواي رويايي،معماري و سبک کلاسيک شهر سازي ،تمايل ساکنان آن به مد و ذوق و سليقه آنها مکان دوم را به خود اختصاص داده است.
مکان سوم به سيدني استراليا اختصاص يافته که يکي از زيباترين شهرهاي جهان است.
شهرهاي مادريد، بارسلون، کانبرا، نيويورک، رم، برلين و آمستردام به ترتيب در رده هاي چهارم تا دهم فهرست زيباترين شهرهاي جهان جا گرفته اند.
ادامه مطلب...
یقیه در ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
شاهكارهای معماری در سراسر دنیا هر یك داستانها برای گفتن دارند اما در این میان هستند آثاری كه جز «فاجعه» نام دیگری برازنده شان نیست.
بقیه در ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
یک کرگدن جوان، تنهایی توی جنگل می رفت. دم جنبانکی که همان اطراف پرواز می کرد، او را دید و از او پرسید که چرا تنهاست...
کرگدن گفت: همه کرگدن ها تنها هستند.
دم جنبانک گفت: یعنی تو یک دوست هم نداری؟
کرگدن پرسید: دوست یعنی چه؟
بقیه در ادامه...
ادامه مطلب...
همواره قایق ها و کشتی ها برای جهانگردی مورد کم لطفی قرار گرفته اند زیرا معمولا سفر با آنها طولانی تر از سایر وسایل نقلیه است. با این حال، در بسیاری موارد قایق ها و کشتی ها بهترین و گاهی تنها وسیله ی سفر برای گشت و گذاری جانانه در یک مقصد مسافرتی می باشد. در زیر به 10 نمونه از این سفرها اشاره می کنیم که توسط وب سایت معتبر LonleyPlanet.com صورت گرفته است.
ادامه مطلب رو از دست ندین...
ادامه مطلب...
بر سرماي درون
همه
لرزش دست و دلم
از آن بود كه
كه عشق
پناهي گردد،
پروازي نه
گريز گاهي گردد.
بقیه در ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
دانه در این خاک بی نم، شورِ روییدن ندارد
ابر این صحرا مگر آهنگ باریدن ندارد
بقیه در ادامه...
ادامه مطلب...
آرامگاه یا آستانهٔ شاه نعمت الله ولیدر ۳۰ کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمان در شهر ماهان واقع شدهاست.
شاه نعمت الله ولی در سال ۸۳۲ و به قولی ۸۳۴ ه.ق. در شهر کرمان درگذشت و در ماهان در میان باغی مدفون شد.
هستهٔ اولیهٔ این بنا گنبدی منفرد بود که در سال ۸۴۰ ه.ق. و به دستور «احمدشاه دکنی» ساخته شد و بهتدریج گسترش یافت.
بیشتر در ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
غنچه پژمرده
عاشق از تشویش دنیا و غم دین فارغ است
هر که از سر بگذرد از فکر بالین فارغ است
بقیه در ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
سلام
خوش اومدین
ممنونم که سر زدین
امیدوارم که بهتون خوش بگذره
منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستم.
توضیح مختصر درباره ایستگاه فضایی: ایستگاه فضایی نوعی سازهاست که برای زندگی و کار بشر در فضا طراحی و ساخته شدهاست. تاکنون تنها ایستگاههای مدار پایین به مرحلهٔ بهرهبرداری رسیدهاند که آنها را «ایستگاه مداری» نیز میخوانند. تفاوت ایستگاه فضایی با فضاپیماهای دیگر این است که در ایستگاه فضایی امکانات اساسی پیشرانی یا فرود بر زمین وجود ندارد — در عوض از وسایل نقلیهٔ دیگر برای ترابری سود جسته میشود. ایستگاههای فضایی برای سکونت میانمدت طراحی شدهاند که درازنایش میتواند چند هفته چند ماه و حتی چند سال باشد. تنها ایستگاه فضاییای که اینک مورد استفادهاست «ایستگاه فضایی بینالمللی» است. ایستگاههای فضایی پیشین الماز، سری سالیوت، اسکایلب و میر بودند.
لطفا برای دیدن بقه عکسها به ادامه مطلب بروید...
ادامه مطلب...